دیدین تو این تبلیغا وقتی آخر شون زنه کارشون تو آشپزخونه تموم میشه بچه ها میدوئن میپرن تو بغل مامانشون؟؟ عاقا ما هم اومدیم اینکار رو بکنیم مادرمون ترسید همچین با لگد زد شیکمم با کمر رفتم تو دیوار مهره های شیش و هشتم از حلقم زدن بیرون و همونجا تو افق محو شدن!!!!!!!!!!!! الانم این پستو از تو بیمارستان براتون میذارم :|
دبیرستان که بودم بخاری نفتی کلاسمون نشتی پیدا کرده بود اون روزام یه نفر از کلاس مسولیت بخاری رو داشت اقا مدیرمون خیلی عصبی بود و تند حرف میزد اومد تو کلاس گفت مسول بخاری طرف بلند شد همین که بلند شد همچنان گرفتش زیر لگد و مشت که بیچاره دیگه نفسش بند اومده بود هر چی میگفت چرا میزنی میگفت بی شعور تو مگه مسول بخاری نیستی داد میزد میگفت ن بخدا من مسعود مختاریم تو تند گفتی من نفهمیدم. مسعود مختاری=مسول بخاری فکر کنم طرف رفت اسمشو عوض کرد بعد اون جریان :))))
نا شنوا باش …
وقتی همه از محال بودن آرزوهات سخن میگویند …!
چشم خخخخخ
بی شوخی قشنگ بود
بی صبری انسان را از هیچ رنجی نمی رهاند
بلکه درد جدیدی برای از پا درآوردن شخص بوجود می آورد...
هر گاه به بن بست رسیدم مطمئن بودم که پشت دیوار ،
خدا منتظر من است . . .
عاقا هوا خودش میدونه گرمه
انقدر بهش نگید ناراحت میشه!!
دیدین تو این تبلیغا وقتی آخر شون زنه کارشون تو آشپزخونه تموم میشه بچه ها میدوئن میپرن تو بغل مامانشون؟؟
عاقا ما هم اومدیم اینکار رو بکنیم مادرمون ترسید همچین با لگد زد شیکمم با کمر رفتم تو دیوار مهره های شیش و هشتم از حلقم زدن بیرون و همونجا تو افق محو شدن!!!!!!!!!!!!
الانم این پستو از تو بیمارستان براتون میذارم :|
دبیرستان که بودم بخاری نفتی کلاسمون نشتی پیدا کرده بود اون روزام یه نفر از کلاس مسولیت بخاری رو داشت اقا مدیرمون خیلی عصبی بود و تند حرف میزد اومد تو کلاس گفت مسول بخاری طرف بلند شد همین که بلند شد همچنان گرفتش زیر لگد و مشت که بیچاره دیگه نفسش بند اومده بود هر چی میگفت چرا میزنی میگفت بی شعور تو مگه مسول بخاری نیستی داد میزد میگفت ن بخدا من مسعود مختاریم تو تند گفتی من نفهمیدم.
مسعود مختاری=مسول بخاری
فکر کنم طرف رفت اسمشو عوض کرد بعد اون جریان :))))
کاش ماه همیشه پشت ابربماند
نمیخواهم بدانم
تو شب مهتاب...
بی من تو چ میکنی!!!
انصاف نیست …
دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی
و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی !
درست زمانی که از وضعیت زندگیت شکایت میکنی
مردمانی هم هستند که برای داشتن زندگی مثل تو و بودن به جای تو حاضرند به هر کاری دست بزنند!
در هر حال شکرگزار باشیم ...
در زندگی
یک روز هایی میشود
که دوست داری بزنی به بیابان
بیابان پیدا نمی کنی می زنی به خیابان
با دنیا که هیچ
با خودت هم قهر می کنی
منتظری ...